هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از آتش‌سوزی خانه‌اش می‌گوید که همه چیز را نابود کرده است. او با احساسی عمیق از درد و ناامیدی، از سوختن خاطرات، زحمات و حتی گل‌هایش سخن می‌گوید. در حالی که دشمنانش با خوشحالی نظاره‌گر این صحنه هستند، او به دنبال کمک می‌گردد، اما همسایگانش در خوابند و او تنها مانده است. شعر با فریادهای مکرر شاعر به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعات عمیق عاطفی مانند ناامیدی، درد و تنهایی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال سنگین باشد. همچنین، تصاویر شاعرانه از آتش‌سوزی و نابودی می‌تواند برای برخی از خوانندگان جوان ناراحت‌کننده باشد.

فریاد

خانه‌ام آتش گرفته ست، آتشی جانسوز
هر طرف می‌سوزد این آتش
پرده‌ها و فرش‌ها را، تارشان با پود
من به هر سو می‌دوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده‌هایم تلخ
و خروش گریه‌ام ناشاد
از درون خستهٔ سوزان
می‌کنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد
خانه‌ام آتش گرفته ست، آتشی بی رحم
همچنان می‌سوزد این آتش
نقش‌هایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار
در شب رسوای بی ساحل
وای بر من، سوزد و سوزد
غنچه‌هایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدان‌ها
روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان، شاد
دشمنانم موذیانه خنده‌های فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه این مشبک شب
من به هر سو می‌دوم
گریان ازین بیداد
می‌کنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد
وای بر من، همچنان می‌سوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
و آنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول
این طرف را می‌کنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش
ز آن دگر سو شعله برخیزد، به گردش دود
تا سحرگاهان، که می‌داند که بود من شود نابود
خفته‌اند این مهربان همسای‌گانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاکستر
وای، آیا هیچ سر بر می‌کنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
می‌کنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فراموش
گوهر بعدی:مشعل خاموش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.