۴۳۹ بار خوانده شده

نیاز

تا چند پیش ناز تو باید نیاز کرد
بر ناز خود بناز که نازت کشیدنی است

چشمت نظر ز لُطف به عاشق نمی‌کند
چون آهوی ختائی کارش رمیدنی است

از مشربت زلال لبست کام دل برآر
سرچشمهٔ حیات زلالت چشیدنی است

خوشدل مرا نمای بد شنامت ای حبیب
چون حرف تلخ از لب شیرین شنیدنی است

بر نقد جان دو بوسه ز لعل تو خواستم
گرچه گرانبهاست ولیکن خریدنی است

مانع مشو ز لعل لبت بوسه خواستم
هر شکرین لبی نمکین شد چشیدنی است

جز من هر آنکه دست صبوحی بتو فکند
قطعش نما ز دوش که دستش بریدنی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پریزاد
گوهر بعدی:رخ زیبا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.