۳۳۵ بار خوانده شده

تلخ و شیرین

گر ز درم آن مه دو هفته درآید
بخت جوان، وقت پیریم به سر آید

گر بر غلمان برند صفحهٔ رویش
حور بهشتی چو دیو در نظر آید

پای اگر می‌نهی، به دیدهٔ من نه
سرو خوش است از کنار جوی برآید

تلخ مگو، رخ ترش مکن که از آن لب
هر چه بگویی تو تلخ، چون شکر آید

در سفر عشق نیست غیر خطر هیچ
خوش بودم هر چه زین سفر بسر آید

میکشی‌ام گه به سوی کعبه و گه دیر
چند صبوحی پَسِ تو دربدر آید؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:ماجرای دل
گوهر بعدی:مژدۀ دیدار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.