هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و دردهای عشق است. او با اشاره به حرام بودن شراب در عین اعتراف به نوشیدن آن، از تناقضات زندگی و مکر روزگار می‌گوید. همچنین، شاعر از زیبایی‌های معشوق و آرزوی دیدار او سخن می‌گوید و در نهایت به صبر و سکوت در برابر مشکلات توصیه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند شراب و تناقضات اخلاقی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا گمراه‌کننده باشد.

زلف و خال

ای خواجه چشم من همه سوی خط است و خال
تو در خیال مال و در اندیشهٔ منال

من معترف که باده حرامست میخورم
ای شیخ مال وقف چسان بر تو شد حلال؟

جُستی نشان او که مبادا نشان او
هر جا بر افکند صنمی پرده از جمال

در گوش بود حرف فراقم فسانه‌ای
غافل ز بازی فلک و مکر بد سگال

هر درد را دوائی و هر خار را گلی است
ایدل خموش باش دمی آنقدر منال

شبهاست باز دیده‌ام از آرزوی تو
تا از شمایل تو حکایت کند مثال

گفتی که دام و دانه دل از کجا ببین
بر روی دوست زلف و برخسار یار خال

ای باد حال زار صبوحی بگو به یار
امّا نه آنقدر که ازو گیردش ملال
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نگران روی او
گوهر بعدی:اشتیاق جمال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.