۳۵۰ بار خوانده شده

رباعی شمارهٔ ۷

آبی که به روزگار بندد کیمُخت
تو گه پسرش نام نهی، گاهی دخت

خانی شد و پندار در او رخت نهاد
دیگی شد و امید در او سودا پخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.