۳۱۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳

دارم دلی مخاطره جوی بلا پرست
سرگشته رایِ گم شده عقلِ هوا پرست

با درد و غم به طبع، چو یاری وفا نمای
با جان خود به کینه، چو خصمی جفا پرست

سعی‌ام هبا شده است و طلب بیهده، از آنک
بیهوده جوی شد دل و دیده هوا پرست

ممکن که من نه آدمی‌ام، ز آنکه آدمی
یا بت پرست باشد و یا بس خدا پرست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.