هوش مصنوعی:
این متن به بررسی نقش و جایگاه زن و مرد در زندگی زناشویی و اجتماعی میپردازد. شاعر بر اهمیت وفاداری، یکهمسری، و حفظ حریم خانواده تأکید دارد و از چندهمسری، خیانت، و روابط ناسالم انتقاد میکند. همچنین، به تأثیر تربیت و فضیلت در روابط خانوادگی اشاره شده و از تضادها و مشکلات ناشی از روابط چندهمسری سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم پیچیدهای مانند روابط زناشویی، وفاداری، و انتقاد از چندهمسری است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و مناسب است. همچنین، زبان شعرگونه و استفاده از استعارهها ممکن است برای کودکان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۷۴ - زن شعر خداست
خانم آن نیست که جانانه و دلبر باشد
خانم آنست که باب دل شوهر باشد
بهترست از زن مه طلعت همسرآزار
زن زشتی که جگرگوشه همسر باشد
زن یکی بیش مبر زآنکه بود فتنه و شر
فتنه آن به که در اطراف توکمتر باشد
زن شیرین به مذاق دل ارباب کمال
گرچه قند است نبایدکه مکرر باشد
کی توان داد میان دو زن انصاف درست
کاینچنین مرتبه مخصوص ییمبر باشد
حاجتی را که تو داری به مونث زان بیش
حاجت جنس مونث به مذکر باشد
با چنین علم به احوال زن ای مرد غیور
چونیسندی که زنت عاجز و مضطر باشد
زن بود شعر خدا، مرد بود نثر خدا
مرد نثری سره و زن غزلیتر باشد
نثر هر چند به تنهایی خود هست نکو
لیک با نظم چو پیوست نکوتر باشد
زن یکی، مرد یکی خالق و معبود یکی
هر یک از این سه، دو شد مهره بششدر باشد
زن خائن تبه و مرد دوزن بیخرد ست
وانکه دارد دو خدا مشرک و کافر باشد
کی پسندی که نشانی به حرم قومی را
که یکایک ز تو شان قلب مکدر باشد
وز پی پاس زنان، گرد حرمخانهٔ تو
چند خادم به شب و روز مقرر باشد
نسل این فرقهٔ محبوس حسود غماز
به سوی مام کشد خاصه که دختر باشد
میشوند آلتحرص و حسد وکینه وکذب
نسلها، چون به یکی خانه دو مادر باشد
ربشهٔ تربیت و اصل فضیلت مهرست
مهرکی با حسد وکینه برابر باشد
گر شنیدی که برادر به برادر خصمست
باکه خواهر بهجهان دشمن خواهر باشد
علت واقعی آنست که گفتم، ورنه
کی برادر به جهان خصم برادر باشد
نشود منقطع ازکشور ما این حرکات
تاکه زن بسته وپیچیده به چادر باشد
حفظناموس ز معجر نتوانخواست «بهار»
که زن آزادتر اندر پس معجر باشد
خانم آنست که باب دل شوهر باشد
بهترست از زن مه طلعت همسرآزار
زن زشتی که جگرگوشه همسر باشد
زن یکی بیش مبر زآنکه بود فتنه و شر
فتنه آن به که در اطراف توکمتر باشد
زن شیرین به مذاق دل ارباب کمال
گرچه قند است نبایدکه مکرر باشد
کی توان داد میان دو زن انصاف درست
کاینچنین مرتبه مخصوص ییمبر باشد
حاجتی را که تو داری به مونث زان بیش
حاجت جنس مونث به مذکر باشد
با چنین علم به احوال زن ای مرد غیور
چونیسندی که زنت عاجز و مضطر باشد
زن بود شعر خدا، مرد بود نثر خدا
مرد نثری سره و زن غزلیتر باشد
نثر هر چند به تنهایی خود هست نکو
لیک با نظم چو پیوست نکوتر باشد
زن یکی، مرد یکی خالق و معبود یکی
هر یک از این سه، دو شد مهره بششدر باشد
زن خائن تبه و مرد دوزن بیخرد ست
وانکه دارد دو خدا مشرک و کافر باشد
کی پسندی که نشانی به حرم قومی را
که یکایک ز تو شان قلب مکدر باشد
وز پی پاس زنان، گرد حرمخانهٔ تو
چند خادم به شب و روز مقرر باشد
نسل این فرقهٔ محبوس حسود غماز
به سوی مام کشد خاصه که دختر باشد
میشوند آلتحرص و حسد وکینه وکذب
نسلها، چون به یکی خانه دو مادر باشد
ربشهٔ تربیت و اصل فضیلت مهرست
مهرکی با حسد وکینه برابر باشد
گر شنیدی که برادر به برادر خصمست
باکه خواهر بهجهان دشمن خواهر باشد
علت واقعی آنست که گفتم، ورنه
کی برادر به جهان خصم برادر باشد
نشود منقطع ازکشور ما این حرکات
تاکه زن بسته وپیچیده به چادر باشد
حفظناموس ز معجر نتوانخواست «بهار»
که زن آزادتر اندر پس معجر باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳ -
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵ - یک صفحه از تاریخ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.