۲۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۹ - اندرز به حاکم قوچان

خرم و آباد باد مرز خبوشان
هیچ دلی از ستم مباد خروشان

گرچه خبوشانیان خروشان بودند
بینی زین پس خموش اهل خبوشان

مردی باید ستوده‌خوی کزین پس
برنخروشند این گروه خموشان

تا نخروشند این گروه بباید
آنچه پسندد به خود، پسندد به ایشان

جمع کندشان ز مردمی به‌بر خوبش
کاینان را حال بوده سخت پریشان

اهل خراسان و جز خراسان دانند
جمله که چونست حال مردم قوچان

ظلمی زبن پیش رفته است بر آنها
او کند آن ظلم را ازین پس جبران

ملک بیاراید و به عدل گراید
تا شود آباد آنچه زو شده ویران

بندد پای از عدوی خانگی آنگاه
گیرد دست از یتیم بی‌سر و سامان

کاری کاسان بود نگیرد دشوار
تا بس دشوار کار، گردد آسان

زینسان باید ستوده مرد هنرمند
آری مرد است آنکه باشد زینسان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸ - پیری
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰ - تغزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.