هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شرایط سخت و ناگوار زندگی در ارتباط با واگون (قطار) می‌پردازد. شاعر از دردها، رنج‌ها و بی‌عدالتی‌های موجود در جامعه صحبت می‌کند و واگون را به عنوان نمادی از این مشکلات به تصویر می‌کشد. او اشاره می‌کند که حتی مرگ در زیر چرخ‌های واگون می‌تواند از جهالت و رنج‌های ناشی از آن راحت‌تر باشد. همچنین، شاعر به فقدان پیشرفت و عمران در پایتخت ایران اشاره می‌کند و واگون را به عنوان تنها اثر قابل توجه در این زمینه معرفی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین انتقادی و اجتماعی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر و توصیفات موجود در شعر ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۱۳ - ماجرای واگون

هوشم ز سر پریده از ماجرای واگون
از دنگ‌دنگ واگون‌، از های‌های واگون

از جالسان واگون راحت‌تر است صدبار
آن کس که جان سپارد در زیر پای واگون

زاسرار قبر و محشر، آگه شود به یکبار
آن کس که از جهالت‌، شد مبتلای واگون

آدم به روی آدم‌، حیوان به روی حیوان
اینست یک اشارت‌، از تنگنای واگون

سوهان مرگ گویی در استخوان ‌تراشی است
چون روی ر‌بل غلطد عراده‌های واگون

باشد به رنگ و نکهت چون دستگاه سلاخ
آن تخته‌ها که نصب است اندر فضای واگون

با گاری شکسته‌، کاز کوهپایه غلطد
یکسان بود به ‌واقع سیر و صدای واگون

اصحاب را به مقصد، نزدیکتر رساند
گر چاروای لنگی باشد به‌ جای واگون

با راکبان واگون همره رسد به خانه
افتد اگر چلاقی‌، اندر قفای واگون

در پایتخت ایران‌، این بلعجب که نبود
ز آثار علم و عمران‌، چیزی سوای واگون

آنهم به این فضاحت‌، آنهم به این کثافت
از ابتدای واگون‌، تا انتهای واگون
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۲ - بیزاری از حیات
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۴ - خدعهٔ حسود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.