هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دوری از یار و دیار خود ناله میکند و احساس غربت و تنهایی میکند. او از باد شبگیر میخواهد که نام و خبرش را به یار نامدارش برساند. شاعر از تغییر حال خود پس از ترک خراسان میگوید و از ناکامیهایش در شهر ری سخن میگوید. او احساس میکند که در این شهر تحقیر شده و تنها رنج و مرارت به دست آورده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و فلسفی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیدهتر ادبیات کلاسیک فارسی، مناسبتر برای سنین بالاتر است.
شمارهٔ ۲
همی نالم به دردا، همی گریم به زارا
که ماندم دور و مهجور، من از یار و دیارا
الا ای باد شبگیر، ازین شخص زمینگیر
ببر نام و خبر گیر، ز یار نامدارا
چو رفتم از خراسان، به دل گشتم هراسان
شدم شخصی دگرسان، خروشان و نزارا
به ری در نام راندم، حقایق برفشاندم
ولیکن دیر ماندم، شده زینروی خوارا
نجستم نام ازین شهر، فزودم وام از این شهر
نبردم کام ازین شهر، به جز عیش مرارا
بدا محکوم قهرا، درآکنده به زهرا
پلیدا شوم شهرا، ضعیفا شهریارا
که ماندم دور و مهجور، من از یار و دیارا
الا ای باد شبگیر، ازین شخص زمینگیر
ببر نام و خبر گیر، ز یار نامدارا
چو رفتم از خراسان، به دل گشتم هراسان
شدم شخصی دگرسان، خروشان و نزارا
به ری در نام راندم، حقایق برفشاندم
ولیکن دیر ماندم، شده زینروی خوارا
نجستم نام ازین شهر، فزودم وام از این شهر
نبردم کام ازین شهر، به جز عیش مرارا
بدا محکوم قهرا، درآکنده به زهرا
پلیدا شوم شهرا، ضعیفا شهریارا
وزن: مفاعیلن فعولن مفاعیلن فعولن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.