هوش مصنوعی: شاعر در این متن از خاموشی و انزوا سخن می‌گوید و بیان می‌کند که این سکوت باعث شده دیگران او را مرده بپندارند. او از حسد و رشک مردم می‌نالد و آرزو می‌کند که این خاموشی او را در زمره مردگان قرار دهد. شاعر از ناامیدی و قطع امید از همه جهات می‌گوید و مرگ را آرزو می‌کند. همچنین، او از دردهای درونی و ناله‌های زار خود سخن می‌گوید و امیدوار است که طبیبی برای تسکین دردهایش پیدا شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی مانند ناامیدی، مرگ و انزوا است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۵

خامشی جُستم که حاسد مرده پندارد مرا
وز سر رشگ و حسدکمتر بیازارد مرا

زنده درگور سکوتم من‌، مگر زین بیشتر
روزگار مرده‌پرور خوار نشمارد مرا

مردمان از چشم بد ترسند و من از چشم خوب
حق ز چشم خوب مهرویان نگهدارد مرا

مرگ شاعر زندگی‌بخش خیال اوست کاش
این خموشی در شمار مردگان آرد مرا

سینه‌ام زآه پیاپی چاک شد، کو آن طبیب
کز تشفی مرهمی بر سینه بگذارد مرا

تا مگر تأثیر بخشد ناله‌های زار من
آرزوی مرگ حالی بسته‌لب دارد مرا

شد امید از شش‌ جهت ‌مقطوع‌ و نومیدی ‌رسید
بو که نومیدی به دست مرگ بسپارد مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.