هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و حیله‌های معشوق ترک خود می‌گوید که بارها دل او را ربوده است. او از نیرنگ و افسون معشوق شکایت دارد و از دست دادن دلش به دست او ابراز ناراحتی می‌کند. همچنین، شاعر از زیبایی‌های کشور ری و خوبان آن یاد می‌کند و غم دوری از معشوق و بی‌دلی خود را بیان می‌دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۶۷

حیله‌ها سازد درکار من آن ترک پسر
تا دل خویش به او بازدهم بار دگر

گه فرو ربزد بر لالهٔ تر مشک سیاه
گه بیاراید مشک سیه از لالهٔ تر

چون مرا بیند دزدیده سوی من نکرد
من ندانم چه کنم یارب ازین دزد نگر

ترک من حیله بسی داند در بردن دل
داشت باید دل از حیلهٔ ترکان به حذر

دل ازبن ترکان برگیر که این سنگ‌دلان
همه نیرنگ طرازند و همه افسونگر

چون ز دست تو دل تو بربودند به زرق
ز تو جان تو ربایند به افسون دگر

حبذا کشور ری و آن‌همه خوبان که دروست
که همه حور نژادند و همه ماه پسر

به سخن گفتن ماهند چوگوبند سخن
به کمر بستن سروند چو بندند کمر

اندرآن کشور جز روی نکو هیچ مجوی
کز نکوروئی آراسته‌اند آن کشور

هیچ در ایشان آئین دل‌آرایی نیست
در دبستان مگر این درس نکردند زبر

بیهده نیست که از من بربودند آن دل
که نهان داشتم از حمله ترکان ز نظر

دلکی هست مرا وین همه دلبر در پیش
نتوان دادن یک دل‌، به هزاران دلبر

به بتی دادم آن دل که مرا بود به دست
ای دریغا که مرا نیست جز این دل دیگر

وان بت‌ من سوی ری رخت فروبست و برفت
من چنین ماندم بی‌دل به خراسان اندر

نیست کس تا چو دل‌ خوبش دلی خواهم ازو
دل فروشی را بازار ببستند مگر

روز از این حسرت تا شام نشینم غمگین
شام ازین انده تا بام شمارم اختر

گر نیاساید از حسرت و اندوه‌، رواست
هرکرا نیست چو من از دل و دلدار خبر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.