هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج ناشی از فتنه‌های روزگار و از دست دادن صبر و شکیبایی سخن می‌گوید. شاعر از دوری و فراق عزیزان و تأثیر آن بر روح و روان خود می‌نالد و از دست دادن بینش و دانایی را نیز یادآور می‌شود. در پایان، بهار با دل غمگین شاعر همدردی می‌کند و مصرعی تاریخی را بیان می‌دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیدهٔ ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد.

شمارهٔ ۴ - در مرثیه و مادهٔ تاریخ فوت پدر

دربغ و درد که از کید فتنهٔ گردون
بشد صبوری ازما چوشد صبوری ما

دریغ از آن دل آگاه و خاطر دانا
که بردرند ز غم جامه صبوری ما

صبوری آن ملک شاعران طوس برفت
به خانقاه غم آمد دل سروری ما

تنم بسوخت ز اندوه هجر و دوری او
چگونه ساخت ندانم به هجر و دوری ما

چو نور باصره امد ز چشم ما پنهان
فغان و ناله که شد دور دور کوری ما

بهار با دل غمگین خود چنین می گفت
که مصرعی است به تاریخ او ضروری ما

سری‌ ز جان برآورد و این‌ چنین‌ به‌سرود
بشد صبوری از ما چو شد صبوری ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳ - تاریخ وفات ایرج میرزا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵ - هشت شاعر در عرب و عجم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.