هوش مصنوعی: این متن شعری است که از رنج‌ها و سختی‌های زندگی شاعر می‌گوید. او از انزوا، حبس، و برخوردهای ناعادلانه افراد خودپسند و جاهل شکایت دارد. شاعر به حق‌صحبت قدیمی خود با خواجه اشاره می‌کند و از دوستانی می‌خواهد که در سختی‌ها پایدار باشند. او از آزادی و مردمی که در طبعش بوده اما اکنون محدود شده، می‌نالد. همچنین، او از مرگ، پیری، و مشکلات زندگی مانند نگهداری از کودکان سخن می‌گوید. در پایان، شاعر با اشاره به سختی‌های عاشقی و پذیرفتن ناپسندها، از تجربیات خود درس می‌گیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج، انزوا، و مرگ ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۶ - بهار و تیمورتاش‌

صدر اعظم حضرت تیمورتاش
بشنود یک نکته از این مستمند

حق‌صحبت‌هست‌حقی‌معتبر
بود می‌باید بدین حق پای‌بند

بنده‌را با خواجه حق صحبت است
صحبتی دیرینه و بی‌زرق و فند

دوست در سختی بباید پایمرد
واندر این معنی روایاتی است چند

خود تو دانی بوده‌ام در این دو سال
پایکوب انزوا و حبس و بند

گه به چنگ شحنگانی دیوخوی
گه اسیر ناکسانی خودپسند

جاهلان خشنود و من مانده غمی
ناکسان برکار و من مانده نژند

ورنه بر هنجار بودم پیش از این
یافتم زین انزوا و بند پند

فکر من دعوی آزادی گذاشت
کلک‌ من شمشیر حریت فکند

مردی و آزادگی در طبع من
چون‌ زنان افکند بر رخ روی بند

مرگ و پیری همچو گرک گرسنه
می‌زند هر دم به رویم زهرخند

محنت و تیمار مشتی کودکان
بر دلم پیکان زهرآگین فکند

روزگارم دست استغنا ببست
آسمانم ریشهٔ مردی بکند

قصه کوته‌، بین چه گوید بنت کعب
قطعه‌ای چون همت صوفی بلند:

«‌عاشقی خواهی که تا پایان بری
بس که بپسندید باید ناپسند

زشت باید دید و انگارید خوب
زهر باید خورد و انگارید قند

توسنی کردم ندانستم همی
کز کشیدن سخت‌تر گردد کمند»
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵ - اشک غم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷ - صبر و ثبات
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.