هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به گفت‌وگویی طنزآمیز با فردی اشاره می‌کند که از فضل و دانش او می‌پرسد. شاعر با اشاره به نمادهای اساطیری مانند گاو و ماهی، از بی‌ثباتی دنیا سخن می‌گوید و دنیا را مانند چیزی توصیف می‌کند که بر شاخ گاو ایستاده و همیشه در حال تغییر است.
رده سنی: 15+ محتوا شامل مفاهیم فلسفی و اساطیری است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از طنز و زبان شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.

شمارهٔ ۸۱ - لطیفه

مثقلی با من ز روی طنز گفت
صحبت از فضلت به کشور می‌رود

گر ترا دستی است درعلم سیر
کشف این رمزت میسر می‌رود

این جهان چه‌؟ گاو چه‌؟ ماهی کدام
کز خیالش عقلم از سر می‌رود

گفتم اندر بی‌ثباتی‌های دهر
زبن اشارت‌ها مکرر می‌رود

یعنی این دنیاست روی شاخ گاو
پشت کردی‌، تا به آخر می‌رود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰ - در مرگ پروین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲ - جهد و کوشش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.