۲۵۴ بار خوانده شده
به هر سخن که شنیدی گمار دل زنهار
که آیتی است سخن از مهیمن ذیالطول
بهقول خویش عمل کن مباش از آن مردم
که قولشان بود اندر مثل برابر بول
به حول و قوهٔ کس کار خویشتن مسپار
به خویش تکیه کن و دار بر زبان لاحول
ظریفباش و مصاحب نه زفت و هول وگران
که هست مرد سبکروح به ز مردم هول
نه هرچه دانی گوی و نه هرچه تانی کن
که قتل زادهٔ فعل است و حرب.زادهٔ قول
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
که آیتی است سخن از مهیمن ذیالطول
بهقول خویش عمل کن مباش از آن مردم
که قولشان بود اندر مثل برابر بول
به حول و قوهٔ کس کار خویشتن مسپار
به خویش تکیه کن و دار بر زبان لاحول
ظریفباش و مصاحب نه زفت و هول وگران
که هست مرد سبکروح به ز مردم هول
نه هرچه دانی گوی و نه هرچه تانی کن
که قتل زادهٔ فعل است و حرب.زادهٔ قول
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸ - قطعه در وصف وثوقالدوله
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰ - خدمت استاد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.