هوش مصنوعی: این شعر یک ستایش و درخواست از شخصی به نام حسین است که به عنوان سرور و ملکی بر ملوک عصر توصیف شده است. شاعر از ارادت و خلوص خود سخن می‌گوید و از حسین می‌خواهد که به او توجه کند، حسابش را برساند و به اطفالش لطف کند. همچنین، شاعر از بی‌پاسخی به نامه‌هایش شکایت دارد و امیدوار است که حسین به او توجه نشان دهد.
رده سنی: 16+ این متن یک شعر کلاسیک است که دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است. درک کامل آن نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی دارد، بنابراین برای کودکان مناسب نیست. نوجوانان و بزرگسالان می‌توانند با مفاهیم آن ارتباط برقرار کنند.

شمارهٔ ۱۴۶ - دو نامهٔ منظو‌م (خطاب به حاجی حسین آقا ملک که از بهار کتابی خریده بود و ادای قیمت آن به درازا کشیده بود)

سر حلقهٔ صاحبدلان حسین
ای سرور عالیجناب من

دارم سخنانی صواب چند
بشنو سخنان صواب من

توخود ملکی برملوک عصر
زین رو به‌تو هست انتساب من

یاد آر که ورزید باب تو
پیوسته ارادت به باب من

شد صرف خلوص و مودتت
سرمایهٔ عهد شباب من

بود ارچه مهیا به فضل حق
از سعی و عمل نان و آب من

لیکن به سرای تو بد ز صدق
پیوسته ایاب و ذهاب من

دیدار تو اصل سرور من
اخلاص تو فصل الخطاب من

در خطهٔ ری بس شباکه بود
در باغ صبا خورد و خواب من

در امر تو بود انقیاد من
وز نهی تو بود اجتناب من

بی‌هیچ طمع مخلص وشفیق
تا آن که ببردی کتاب من

چون حبس شدم نامه کردمت
باشدکه فرستی حساب من

ز انصاف مرمت کنی بفور
بنیاد وجود خراب من

وندر حق اطفال من کنی
لطف و پدری در غیاب من

ظنم به خطا رفت کامدی
فارغ ز عذاب و عقاب من

چون‌سوی‌صفاهان شدم ز حبس
گشتی غمی از فتح باب من

بس نامه فرستادم و پیام
یک نامه ندادی جواب من

هرگز نسزد از تو رادمرد
کافیون کنی اندر شراب من

زیبنده نباشد اکرکند
سیمرغ تو قصد ذباب من

با گنج کتابی که مر توراست
بندی طمع اندرکتاب من
وزن: مفعول مفاعیل فاعلن
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵ - دین و وطن
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷ - قطعهٔ دوم (خطاب به حاجی حسین آقا ملک که از بهار کتابی خریده بود و ادای قیمت آن به درازا کشیده بود)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.