۲۷۱ بار خوانده شده
غرٌنده و سهمناک و توفنده
بر دشت گذشت تند طوفانی
تخمی زبنفشه برگرفت از دشت
وافکند ورا به طرف بستانی
بر بستر وی بتافت خورشیدی
بر مدفن وی چکید بارانی
شد زنده و ریشه داد و ساق آورد
وز ساق دمید سبز پیکانی
بشکفت کبودچشم و نیلیچهر
لاغر تنی و ضعیف ستخوانی
اینسو نگرست، دید بنشسته
بر تخت بنفشهای چو سلطانی
فربه بری و گشاده رخساری
خندان لبی و سپید دندانی
بنهاده به فرق بر مهین تاجی
گسترده به مرز بر تنکخوانی
خم گشت و خجل، بنفشه بری
چون در بر پادشاه دهقانی
حیرتزده گشت و گفت کز یک جنس
چون خاسته صعوهای و ترلانی
شهری بچه دید خجلت او را
کافتاده بهدست بوستانبانی
بوده است نیای من یکی چون تو
زاینگونه به ما سری و سامانی
اقلیم و غذا و تربیت، داده است
زاین گونه به ما سری و سامانی
تأثیر مربی طبیعی را
بهتر ز من وتو نیست برهانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بر دشت گذشت تند طوفانی
تخمی زبنفشه برگرفت از دشت
وافکند ورا به طرف بستانی
بر بستر وی بتافت خورشیدی
بر مدفن وی چکید بارانی
شد زنده و ریشه داد و ساق آورد
وز ساق دمید سبز پیکانی
بشکفت کبودچشم و نیلیچهر
لاغر تنی و ضعیف ستخوانی
اینسو نگرست، دید بنشسته
بر تخت بنفشهای چو سلطانی
فربه بری و گشاده رخساری
خندان لبی و سپید دندانی
بنهاده به فرق بر مهین تاجی
گسترده به مرز بر تنکخوانی
خم گشت و خجل، بنفشه بری
چون در بر پادشاه دهقانی
حیرتزده گشت و گفت کز یک جنس
چون خاسته صعوهای و ترلانی
شهری بچه دید خجلت او را
کافتاده بهدست بوستانبانی
بوده است نیای من یکی چون تو
زاینگونه به ما سری و سامانی
اقلیم و غذا و تربیت، داده است
زاین گونه به ما سری و سامانی
تأثیر مربی طبیعی را
بهتر ز من وتو نیست برهانی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱ - در وصف محبس
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۳ - جوابی به قطعه محمود فرخ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.