۵۷۶ بار خوانده شده
سحرگه به راهی یکی پیر دیدم
سوی خاک خم گشته از ناتوانی
بگفتم چه گم کردهای اندربن ره؟
بگفتا: جوانی، جوانی، جوانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
سوی خاک خم گشته از ناتوانی
بگفتم چه گم کردهای اندربن ره؟
بگفتا: جوانی، جوانی، جوانی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۵ - بهار شیروانی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۷ - بدبینی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.