هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از شب و سکوت و اندیشه‌های عمیق خود می‌گوید. سپس معشوقه‌اش وارد می‌شود و نامه‌ای از فرنگ به دست دارد که خبر از جنگ میان قیصر و نیروهایش در دریا می‌دهد. شاعر و معشوقه دربارهٔ جنگ و پیامدهای آن بحث می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که جنگ همیشه بخشی از طبیعت انسان بوده و تا زمانی که انسان وجود دارد، جنگ نیز ادامه خواهد یافت.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی دربارهٔ جنگ و طبیعت انسان است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، موضوع جنگ و خونریزی ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۵ - انسان و جنگ

شبی لب فروبسته بودم ز حرف
خرد غرق اندیشه‌های شگرف

درآمد بت مهربانم به بر
خرامنده بر سان طاوس نر

همه مهر و خوش‌خویی و نیکویی
بدیع‌ است‌ با نیکویی خوش‌خویی

به دست اندرش نامه‌ای از فرنگ
سخن‌ها درو بر ز پیکار و جنگ

که قیصر به دریا سپه رانده است
به‌آب‌اندرون آتش افشانده است

نوین مرزیان زین برآشفته‌اند
به بیغاره بر چیزهاگفته‌اند

ازین پس به دریاست جنگی بزرگ
میان عقاب و نهنگ سترگ

ببینیم تا بال و پر عقاب
بریزد درین پهن دربای آب

و یا گرده‌گاه دلاور نهنگ
زمانه بدرد به روئینه چنگ

برآشفت و گفت این چه دیوانگیست
نه‌خون ریختن رسم فرزانگیست

گروهی که در کینه پیچیده‌اند
چه از مهربانی زیان دیده‌اند

یکی بنگر از دیده دوربین
به‌پایان این رزم و پرخاش وکین‌!

بدوگفتم ای ازدر آشتی
تو ز اندیشه‌ام بند برداشتی

کس این جنگ را دیر برنشمرد
ز خرداد و از تیر برنگذرد

وگر بگذرد، نیز پایانش هست
جهان شست‌ خواهد ز خونابه‌ دست

بشوید جهان دست‌، لیک آدمی
همی‌ تا بود جنگ جوید همی

که مردم به جنگ اندر آماده‌اند
ز مادر همه جنگ را زاده‌اند

رود جنگ آنگه زگیتی به در
که نه ماده برجای ماند، نه نر
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴ - ساقی‌نامه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶ - به یاد عشقی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.