۲۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۸ - خانهٔ آهن

یکی پادشا خانه‌زآهن بساخت
شبی آتش افتاد و آهن گداخت

پژوهش گرفتندکآن از چه بود
شراری چنین بی‌امان از چه بود

پس از جهد بسیار بردند راه
به دود دل عاجزی بی گناه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹ - انسان و جهان بزرگ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.