هوش مصنوعی: در این متن، دو سگ با هم گفت‌وگو می‌کنند. سگ ناتوان به سگ شرور می‌گوید که شنیده خون سگ‌های بزرگ تلخ است و گرگ‌ها از خوردن آن بیزارند. اگر شیرین بود، درندگان آن را می‌خوردند. سگ شرور پاسخ می‌دهد که این تلخی ناشی از ضعف نیست، بلکه از قدرت و دندان‌های تیز آن‌هاست. او تأکید می‌کند که ضعف باعث نابودی می‌شود و قدرت است که بقا را تضمین می‌کند. در پایان، توصیه می‌شود که مانند سگ شرور قوی باشیم، نه مانند بره ضعیف.
رده سنی: 14+ این متن دارای مفاهیم نمادین و پیچیده‌ای است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، موضوعاتی مانند قدرت، ضعف و بقا ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد.

شمارهٔ ۵۴ - اسلحهٔ حیات

سگی ناتوان با سگی شرزه گفت
که رازی شنیدستم اندر نهفت

که تلخ است خون سگان سترگ
از آن ناگوار است درکام گرگ

اگر بود شیرین چون خون بره
بخوردند خونمان ددان یکسره

ز شیرینی خون‌، بره تلخ کام
سگ‌از تلخی‌خون‌پر از شهد جام

جوابش چنین داد آن شرزه‌سگ
که‌ای نازموده ز هفتاد، یک

بره چون سگان گر دهان داشتی
در آن چار زوبین نهان داشتی

بجای گران دنبه بودیش گاز
به‌جای سم گرد چنگ دراز

نبودی ازو گرگ را هیچ بهر
شدی‌خونش درکام بدخواه زهر

نه‌آنست‌شیرین نه شور است این
که‌ بی‌زوری ‌است ‌آن و زور است ‌این

نه‌این‌نوش‌درخون شیرین اوست
که‌ در چنگ و دندان‌ مسکین ‌اوست

به خون من این تلخی معنوی
ز دندان تیز است و چنگ قوی

سخن اندرین پنجهٔ آهنی است
وگرنه که خون سگان تلخ نیست

چو با ما نیامد فزون زورشان
به‌بهتان خرد داشت معذورشان

به خون تلخی ما درآویختند
وزین شرم خون بره ریختند

کسی چون ز کاری بماند فرو
یکی حکمت انگیزد از بهر او

بهارا فریب زمانه مخور
وگر خورده‌ای جاودانه مخور

به سستی مهل تیغ را در نیام
کجا مشت باید مفرما سلام

که گر خفت گرگی به میدان کین
به تن بردرندش سگان پوستین

سگ ‌شرزه‌شو، کِت‌بدارند دوست
نه مسکین بره کت بدرند پوست
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳ - دیدار گرگ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵ - عنکبوت و مگس!
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.