۲۵۵ بار خوانده شده
توگویی مگر مرغ دستانسرای
به ژاغر نهان کرده باریک نای
نه نای و نه انگشت نایی پدید
نه لب کاندر آن نای دم دردمید
نوازد به جادوگری نای خویش
فزاید بهر نغمه آوای خویش
تو گوییبر آن تنگ و باریک شاخ
گشاده یکی بزمگاهی فراخ
نوازندگانی سر از باده مست
به خنیاگری برده یکباره دست
همآهنگ، با نایها، چنگ ها
درآمیخته جمله آهنگها
همه سازها بر اغانی زنند
اوانی همی بر اوانی زنند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
به ژاغر نهان کرده باریک نای
نه نای و نه انگشت نایی پدید
نه لب کاندر آن نای دم دردمید
نوازد به جادوگری نای خویش
فزاید بهر نغمه آوای خویش
تو گوییبر آن تنگ و باریک شاخ
گشاده یکی بزمگاهی فراخ
نوازندگانی سر از باده مست
به خنیاگری برده یکباره دست
همآهنگ، با نایها، چنگ ها
درآمیخته جمله آهنگها
همه سازها بر اغانی زنند
اوانی همی بر اوانی زنند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴ - رنج و گنج
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶ - خدا و والدین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.