هوش مصنوعی: این شعر جهان را به جنگلی بی‌کران تشبیه می‌کند که در آن درختان مختلفی با سرنوشت‌های متفاوت وجود دارند. برخی میوه جمع می‌کنند و برخی می‌سوزند. شاعر از رنج و درد زندگی می‌پرسد و به این فکر می‌کند که آیا این تلاش‌های بی‌پایان ارزش دارد یا نه. در نهایت، به درخت بید بارور اشاره می‌کند که با وجود همه رنج‌ها، در جایگاه خوبی قرار دارد و از زندگی لذت می‌برد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و پرسش‌های مربوط به معنای زندگی و رنج برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک است. کودکان ممکن است درک کاملی از این مفاهیم نداشته باشند.

شمارهٔ ۸۱ - تود و بید

جهانست چون جنگلی بیکران
فراوان درخت و گیاه اندر آن

یکی از در میوه اندوختن
درختی دگر از در سوختن

چو تابید از برج خرچنگ شید
بخندید بر بارور تود، بید

که این کوشش بی کران تا به کی‌؟
خمیده ز بار گران تا به کی‌؟

فروهشته برگردنت پالهنگ
شکسته سر و دستت از چوب و سنگ

فرو ریخته برگ و بارت بهم
به زیر لگد پشت کرده بخم

به یاد که در این سرای سپنج
کشی بار این‌ درد و اندوه‌ و رنج‌‌؟

خوری غم به یاد دل شاد که‌؟
به عشق که‌؟ بهر که‌؟ بر یاد که‌؟

کسی کز برای تو تب کرد راست
اگر از برایش بمیری رواست

کسی کز فراق تو لب می گزد
گر افغان کنی در غمش می‌سزد

و دیگرکه دنیا دمی بیش نیست
در آن‌دم کس‌ ار غم‌ خورد ز ابلهیست

تو ای بارور تود فرخ سرشت
چه‌ خوش کرده‌ای اندرین کار زشت‌؟

نگه کن به من کاندرین جای خوب
نه‌ رنجست‌ و انده‌ نه‌ سنگست‌ و چوب
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰ - از بدی بپرهیز
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲ - مرگ سرخ به از مرگ زرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.