هوش مصنوعی:
شاعر از درد و رنجی که در دل دارد میگوید و بیان میکند که زمانه با تیرهای غم به قلبش حمله کرده است. او از بیداد مردم شکایت دارد و اشکهایش مانند باران بهاری جاری است. اشکهای او نه از چشم، بلکه از خون دلش سرچشمه میگیرد و جانش در دست مردم است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی بالا، فهم متن را برای سنین پایینتر مشکل میکند.
شمارهٔ ۸۳ - شکایت از مردم زمانه
زمانه به قصد دلم بیدرنگ
گشاید ز غم تیرهای خدنگ
نشان ساخته زآن دل خونفشان
زند تیرها راست بر یک نشان
نشاند سر اندر بن یکدگر
کز آن تیرها نیزه سازد مگر
ز بیداد مردم بنالم به زار
بگریم به مانند ابر بهار
گرم خون ز مژگان ببارد رواست
کزین مردمانم به دل زخمهاست
ز مژگان گرم اشگ تا دامن است
مپندار کان اشک چشم من است
بود جان شیرین من بیگمان
چکان از سر پنجهٔ مردمان
گشاید ز غم تیرهای خدنگ
نشان ساخته زآن دل خونفشان
زند تیرها راست بر یک نشان
نشاند سر اندر بن یکدگر
کز آن تیرها نیزه سازد مگر
ز بیداد مردم بنالم به زار
بگریم به مانند ابر بهار
گرم خون ز مژگان ببارد رواست
کزین مردمانم به دل زخمهاست
ز مژگان گرم اشگ تا دامن است
مپندار کان اشک چشم من است
بود جان شیرین من بیگمان
چکان از سر پنجهٔ مردمان
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲ - مرگ سرخ به از مرگ زرد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴ - جنگ داخلی و دشمن خارجی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.