۳۵۱ بار خوانده شده

مسمط موشح (در دو معنای متضاد: در ظاهر موافقت با جمهوری، از برداشتن کلمات اول سه مصرع اول هر بند با مصرع چهارم غزلی در مخالفت)

جمهوری -‌ایران چو بود عزت احرار
سردار سپه مایهٔ -‌حیثیت احرار
ننگ‌است - که‌ننگین شود این نیت احرار
این‌صحبت‌اصلاح‌وطن‌نیست که‌جنگست

ازکار قشون - کشور ایران شده گلزار
حال خوش -‌ایران شده مشهور در اقطار
از ما چه توقع -‌به قبال صف قاجار
کاین فرقه برین گله شبان نیست پلنگست

بی‌علمی و -‌افلاس دل ما بخراشد
آوازهٔ - دین مانع اصلاح نباشد
جمهوری ایران -‌سر دین را نتراشد
این‌حرف درین مملکت امروز جفنگست

اموال تو -‌یک دستهٔ مستخدم دربار
برده‌است به یغما وتو-‌یی غافل ازین کار
خوابی -‌وتو را هست شب وروز نگهدار
آن کس که‌پی‌حفظ‌تو دستش‌به‌تفنگ است

آزادی و -‌اصلاح بود لازم و واجب
مشروطیت -‌از ما نکند دفع معایب
افتاده به زحمت -‌وطن ازکید اجانب
این گوهر پر شعشعه درکام نهنگ است

در پردهٔ -‌شور است سرود جلی ما
جمهوری -‌ما دفع کند تنبلی ما
کوبد در شاهی -‌قجر از مهملی ما
ما بی‌خبر و دشمن طماع زرنگ است

تا تعزیهٔ -‌آل قجر هست و تک و دو
گردان بود -‌این تعزیه‌های کهن و نو
آن هوچی بی‌دین -‌زره دین فکند هو
این قافله تا حشر درین بادیه لنگ است

افسانهٔ -‌تلخی است بگیرید ز من یاد
جمهوری -‌ما با بچه‌بازی عقب افتاد
ما ملت کودک -‌شده بیهوده از آن شاد
عیناً مثل ملعبهٔ شهر فرنگ است

درکیسهٔ - احرار بود نقد حقایق
ناهید بود -‌بهر وطن عاشق صادق
لعل و زر و سیم -‌است بر خصم منافق
زبن‌روکلماتش‌همگی‌رنگ به رنگ است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:اعلان جنگ
گوهر بعدی:جمهوری نامه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.