هوش مصنوعی: این متن توصیف شرایط سخت و طاقت‌فرسای زندانیان در یک محیط تنگ و پر ازدحام است. با وجود تغییر فصل و گرم شدن هوا، وضعیت زندانیان بهبود نمی‌یابد و آنها درگیر مشکلاتی مانند بیماری، فقر، اختلافات و شرایط نامناسب زندگی هستند. افراد با پیشینه‌های مختلف در کنار هم قرار گرفته‌اند و هر کدام داستان خود را دارند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل توصیف شرایط سخت و ناراحت‌کننده زندان، اختلافات و رنج‌های انسانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

پنجمین ماه در زندان

تیر و مرداد هم به بنده گذشت
مدت حبس من تمام نگشت

آب شد برف قلهٔ توچال
یخ فراوان نماند در یخچال

خنکی‌های قوم لیک بجاست
وز دل سردشان عناد نکاست

شد هوا گرم و گرم شد محبس
پخته گشتند مرغ‌ها به قفس

دم به دم محبسی به حبس رود
لیک محبس فراخ‌تر نشود

حبسگاه موقتی تنگ است
همه‌جا بین حبسیان جنگ است

در اطاقی که پنج شش گز نیست
شصت‌ و نه‌ محبسی نماید زیست

همه عریان ز شدت تب و تاب
گرد هم درتنیده چون گرداب

پیر هفتاد ساله در ناله
همدمش طفل یازده ساله

آن‌یکی دزد و آن دگر جاسوس
وآن دگر، پار بوده نوکر روس

آن یکی کرده با زنش دعوا
آن دگر قرض خود نکرده ادا

آن یکی هست مفلس ومفلوک
سند تابعیتش مشکوک

دگری گفته من طلا دارم
در دل خاک گنج‌ها دارم

لیک در پای میز استنطاق
کرده حاشا ز فرط جهل و نفاق

نک دو سال‌ است کاندرین دهلیز
می کند جان و می‌خورد مهمیز
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آمدن سرمایه‌داری و رفتن دین
گوهر بعدی:حبس شدن مدیر ناهید در اتاق بهار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.