هوش مصنوعی: این شعر به وقایع دردناکی در خراسان اشاره می‌کند که در اثر جهل و خشونت پلیس نادان رخ داده است. مردم مشهد به دلیل اعتراض به اقدامات پلیس، در مسجد گرد هم آمدند و تلگرافی به شاه فرستادند. اما شاه بدون درک درست از وضعیت، دستور قتل‌عام داد و لشکریان شبانه به مسجد حمله کردند، بسیاری را کشتند و صحن مسجد را به خون آغشتند. شاعر این جنایت را ناشی از رفتار نادرست شهربانی و سیستم حکومتی می‌داند که ریشه در خشونت و بی‌عدالتی دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل توصیف خشونت، قتل‌عام و بی‌عدالتی است که ممکن است برای خوانندگان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد. همچنین، درک کامل پیام انتقادی و تاریخی متن نیاز به بلوغ فکری دارد.

داستان انقلاب خراسان

و آن قضایا که در خراسان بود
هم ز جهل پلیس نادان بود

که به یک روز پاسبان بلد
راند قانون به مردم مشهد

کرد نسخ کله بهانهٔ خوبش
شد به‌دنبال آب و دانهٔ خوبش

به گمانش که کاری آسانست
لیک غافل که این خراسانست

مردمانی به کار دین پابست
همه پابند آن شعارکه هست

خلق کم‌مایه و کلاه گران
شدت پاسبان مزید بر آن

رسته‌ها بسته گشت و غوغا شد
انقلابی عظیم برپا شد

گرد گشتند خلق در مسجد
بهر پاس شعار خویش بجد

تلگرافی به شه فرستادند
کس بدان پیشگه فرستادند

شه ندانست عیب کار کجاست
چون‌ ندانست‌، گم‌شد از ره‌ راست

داد فرمان که قتل‌عام کنند
کارشان در شبی تمام کنند

لشگری گردشان گرفت به‌ شب
برشد ازآن حظیره بانگ و جلب

پاسبان و سپاهی از هر سوی
با فقیران شدند روباروی

بگرفتندشان به تیغ و به تیر
به فلک برشد آه وبانگ نفیر

صحن‌مسجد، به‌خون‌شد آغشته
نیمه‌ای خسته نیمه‌ای کشته

همگی را سحر برون بردند
مرده و زنده خاکشان کردند

محشری بیگنه هلاک شدند
خاک بودند و باز خاک شدند

آن جنایت که ناگهانی بود
همه تقصیر شهربانی بود

این اداها که عین گمراهیست
یادگار اصول درگاهیست

کاو نه تعلیم پاسبانی داشت
خوی دژخیمی و عوانی داشت

بود هتاک و ناکس و نامرد
دیگران را به خوی خود پرورد

هست‌دیری کزین اداره جداست
لیک آثار او هنوز بجاست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در ریاست سرپاس مختاری
گوهر بعدی:در صفت پاسبان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.