۴۸۰ بار خوانده شده

ای مگس!

ای مگس‌، ای دشمن نوع بشر
ای همه از عقرب و افعی بتر

در ره و در خانه و صحرا و باغ
موجب دردسر و موی دماغ

قصهٔ پتیاره و مرگ سیاه
قصهٔ تست ای عدوی کینه‌خواه

تاخته ناگه ز سوی آسمان
آخته بر صحت و امن و امان

آمده بی رخصت و پوزش ز در
بر سر هر مسندی افشانده پر

در شده بی‌رقعهٔ دعوت بخوان
خورده و برخاسته پیش از کسان

وز ره نامردمی و کین و قهر
بر سر هر طعمه‌ای افشانده زهر

رفته سوی مزبله و آلوده‌پای
آمده بر سفرهٔ خلق خدای

ریسته از پرخوری و کرده قی
کرده قی از بهر چه‌، ناخورده می

این همه پیش من و تو می‌کند
بر سر و ریش من تو می‌کند

ما و تو بگشوده بر این دیو، در
خانهٔ خود ساخته زیر و زبر

لیسد و بوسد لب فرزند ما
چهرهٔ نوباوهٔ دلبند ما

بر سر و دست و تن آن بیگناه
سالک و جوش آرد و زخم سیاه

حصبه و اسهال ره‌آورد او
هر دلی آزردهٔ یک درد او

فتنهٔ بیداری و کابوس خواب
زِر زِر او صیحهٔ دیو عذاب

دشمن اندیشه و خصم خیال
مایهٔ نکبت‌، سر وزر و وبال
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:داستان «‌خرفستر»
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.