هوش مصنوعی:
این شعر به ستایش عشق و مهر مادر میپردازد و بیان میکند که مهر مادر بینظیر، پایدار و الهی است. شاعر تأکید میکند که مادر تحت هر شرایطی (پیری، بیماری، فقر و...) عشق خود را حفظ میکند و این عشق کلید خوشبختی است. همچنین هشدار میدهد که نارضایتی مادر برابر با نارضایتی خداست و بیاحترامی به او عواقب بدی دارد.
رده سنی:
همه سنین
محتوا دارای پیامهای اخلاقی و تربیتی جهانی است که برای همهسنین مناسب است، اما تأکید بر احترام به مادر و نقش او در خوشبختی، میتواند برای نوجوانان و جوانان که در مرحله شکلگیری هویت و ارزشها هستند، آموزندهتر باشد. زبان شعر ساده و قابلدرک است و هیچ محتوای نامناسبی ندارد.
خاتمه
ای پسر مادر خود را مازار
بیش از او هیچ کرا دوست مدار
تو چه دانی که چها در دل اوست
او ترا تا به کجا دارد دوست
نیست از «عشق» فزونتر مهری
آن کهبسته است به موی و چهری
عشق از وصل بکاهد باری
کم شود از غمی و آزاری
لیکن آن مهر که مادر دارد
سایه کی از سر ما بردارد؟
مهر مادر چو بود بنیادی
نشود کم ز عزا یا شادی
کور وکرکردی و بیمار و پریش
پیر و فرتوت و فقیر و درویش
مام را با تو همان مهر بجاست
نیست این مهر، که این مهر خداست
گر نبودی دل مادر به جهان
آدمیت شدی از چشم نهان
معنی عشق درآب و گل اوست
عشق اگر شکل پذیرد دل اوست
هست فردوس برین چهرهٔ مام
چهرهٔ مام بهشتی است تمام
واب کوثرکه روان افزاید
زان دو پستان مبارک زاید
شاخ طوبیست قد و بالایش
خیز و سر نِه به مبارک پایش
از توگر مادر تو نیست رضا
دان که راضی نبود از تو خدا
وای اگر خندهٔ گستاخ کنی!
آخ اگر بر رخ او آخ کنی!
بسته مادر دل دروای به تو
گر کنی وای برو، وای به تو!
دل او جوی گرت عقل و ذکاست
کان کلید همه خوشبختیهاست
بیش از او هیچ کرا دوست مدار
تو چه دانی که چها در دل اوست
او ترا تا به کجا دارد دوست
نیست از «عشق» فزونتر مهری
آن کهبسته است به موی و چهری
عشق از وصل بکاهد باری
کم شود از غمی و آزاری
لیکن آن مهر که مادر دارد
سایه کی از سر ما بردارد؟
مهر مادر چو بود بنیادی
نشود کم ز عزا یا شادی
کور وکرکردی و بیمار و پریش
پیر و فرتوت و فقیر و درویش
مام را با تو همان مهر بجاست
نیست این مهر، که این مهر خداست
گر نبودی دل مادر به جهان
آدمیت شدی از چشم نهان
معنی عشق درآب و گل اوست
عشق اگر شکل پذیرد دل اوست
هست فردوس برین چهرهٔ مام
چهرهٔ مام بهشتی است تمام
واب کوثرکه روان افزاید
زان دو پستان مبارک زاید
شاخ طوبیست قد و بالایش
خیز و سر نِه به مبارک پایش
از توگر مادر تو نیست رضا
دان که راضی نبود از تو خدا
وای اگر خندهٔ گستاخ کنی!
آخ اگر بر رخ او آخ کنی!
بسته مادر دل دروای به تو
گر کنی وای برو، وای به تو!
دل او جوی گرت عقل و ذکاست
کان کلید همه خوشبختیهاست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بانگ هاتف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.