هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق نافرجام و درد دوری از معشوق سخن می‌گوید. او با تصاویری مانند گل خشکیده، شبنم بی‌تاب، و اشک‌های تنها، احساسات خود را بیان می‌کند. شاعر از ناامیدی و رنج عشق می‌نالد، اما همچنان امیدوار است و به معشوق چشم دوخته است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. درک کامل این شعر نیاز به تجربه‌ی عاطفی و بلوغ فکری دارد.

گل خشکیده

بر نگه سرد من به گرمی خورشید، می‌ نگرد هر زمان دو چشم سیاهت
تشنهٔ این چشمه‌ام چه سود خدا را، شبنم مرا نه تاب نگاهت

جز گل خشکیده‌ای و برق نگاهی، از تو در این گوشه یادگار ندارم
زان شب غمگین که از کنار تو رفتم، یک نفس از دست غم قرار ندارم

ای گل زیبا بهای هستی من بود، گر گل خشکیده‌ای ز کوی تو بردم
گوشهٔ تنها چه اشک‌ها فشاندم، وان گل خشکیده را به سینه فشردم

آن گل خشکیده شرح حال دلم بود، از دل پُر درد خویش با تو چه گویم؟
جز به تو درمان درد از که بجویم؟، من دگر آن نسیتم به خویش مخوانم!

من گل خشکیده‌ام به هیچ نیرزم، عشق فریبم دهد که مهر ببندم
مرگ نهیبم زند که عشق نورزم

پای امید دلم اگر‌چه شکسته است، دست تمنای جان همیشه دراز است
تا نفسی می‌کشم ز سینهٔ پر‌درد، چشم خدا‌بین من به روی تو باز است
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آتش پنهان
گوهر بعدی:پرستش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.