هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف عشق به عنوان زهر شیرین می‌پردازد که با وجود درد و رنج، شیرینی و شور خاصی دارد. شاعر بیان می‌کند که عشق او را دگرگون کرده و با وجود هشدارهای دیگران، این عشق برایش مانند نوشدارو است. او از درد جدایی می‌نالد اما از وجود عشق در دلش شادمان است و معتقد است که این عشق حتی پس از مرگ نیز جاودان خواهد ماند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مرگ و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

زهر شیرین

تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق، که نامی خوش تر از اینت ندانم
وگر ــ هر لحظه ــ رنگی تازه گیری، به غیر از «زهر شیرینت» نخوانم

تو زهری، زهر گرم سینه سوزی، تو شیرینی، که شور هستی از توست
شراب جام خورشیدی، که جان را، نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست

به آسانی، مرا از من ربودی، درون کوره ی غم آزمودی
دلت آخر به سرگردانیم سوخت، نگاهم را به زیبایی گشودی

بسی گفتند: «دل از عشق برگیر! که نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم، که این زهر است، اما! نوشداروست...!

چه غم دارم که این زهر تب آلود، تنم را در جدایی می گدازد
از آن شادم که در هنگامه ی درد؛ غمی شیرین دلم را می نوازد

اگر مرگم به نامردی نگیرد؛ مرا مهرِ تو در دل جاودانی است
وگر عمرم به ناکامی سرآید؛ تو را دارم که مرگم زندگانی است
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:ستاره کور
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.