هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از چهل سال زندگی خود می‌گوید که با خیال‌پردازی و آزادگی گذرانده است. او از رنج‌ها و نیازهایش سخن می‌گوید، اما تأکید می‌کند که هرگز کسی را جز خود نرنجانده است. با وجود گذر سریع زمان و کوتاهی عمر، از ماندن خود در این جهان پرسش می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مضامین مانند پرسش از معنای زندگی و گذر زمان نیاز به بلوغ فکری دارد.

خار

من آن طفل آزادهٔ سر‌خوشم
که با اسب آشفتهٔال خیال
درین کوچه پس کوچهٔ ماه و سال
چهل سال نا‌آشنا رانده‌ام
ز سیمای بیرحم گردون پیر
در اوراق بیرنگ تاریخ کور
همه تازه‌های جهان دیده‌ام
همه قصه‌های کهن خوانده‌ام
چهل سال
در عین رنج و نیاز
سر از بخشش مهر پیچیده‌ام
رخ از بوسهٔ ماه گردانده‌ام

به خوش باش حافظ که جانانم اوست
به هر جا که آزاده‌ای یافتم
به جامش اگر می‌توانسته‌ام
می افکنده‌ام گل برافشانده‌ام
چهل سال اگر بگذراندم به هیچ
همین بس که در رهگذار وجود
کسی را به‌جز خود
نگریانده‌ام
چهل سال چون خواب بر من گذشت
اگر عمر گل هفته‌ای بیش نیست
خدایا نه خارم...
چرا مانده‌ام؟!
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پرده ی رنگین
گوهر بعدی:توضیحات
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.