هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس تنهایی، اندوه و پوچی عمیق خود می‌گوید. او خود را در میان رهگذران بی‌احساس و کور می‌بیند و از نبود عشق، شور و انگیزه در درونش رنج می‌برد. تصاویری مانند کاخ فرو ریخته‌ی امید، زورق سرگشته در امواج و موج ملال، بر احساس ناامیدی و انزوا تاکید دارند. شاعر حتی امید را نیز از دست داده و خود را اسیر قصه‌های تلخ و کوچه‌های تنگ غروب می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند ناامیدی، پوچ‌انگاری و انزواست که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، تصاویر تلخ و نمادین استفاده‌شده برای مخاطبانی مناسب است که از بلوغ فکری و عاطفی کافی برخوردارند.

بهت

میگذرم از میان رهگذران مات
مینگرم در نگاه رهگذران کور
اینهمه اندوه در وجودم و من لال
اینهمه غوغاست در کنارم و من دور
دیگر در قلب من نه عشق نه احساس
دیگر در جان من نه شور نه فریاد
دشتم اما در او ناله مجنون
کوهم اما در او نه تیشه فرهاد
هیچ نه انگیزه ای که هیچم
پوچم
هیچ نه اندیشه ای که سنگم
چوبم

همسفر قصه های تلخ غریبم
رهگذر کوچه های تنگ غروبم
آنهمه خورشید ها که در من می سوخت
چشمه اندوه شد
ز چشم ترم ریخت
کاخ امیدی که برده بودم تا ماه
آه که آوار غم شد و به سرم ریخت

زورق سرگشته ام که در دل امواج
هیچ نبیند نه خدا نه ناخدا را
موج ملالم که در سکوت و سیاهی
میکشم این جان از امید جدا را

می گذرم از میان رهگذران مات
میشمرم میله های پنجره ها را
مینگرم در نگاه رهگذران کور
میشنوم قیل و قال زنجره ها را 
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نمازی از شکایت
گوهر بعدی:بگو کجاست مرغ آفتاب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.