هوش مصنوعی: این شعر به رابطه عمیق و عاطفی بین شاعر و یک همزبان قدیمی می‌پردازد که در زندگی شاعر نقش مهمی داشته است. همزبان قدیمی به عنوان منبع نور، امید، پیوند با طبیعت و نیروی محرکه شاعر توصیف شده است. شعر همچنین به موضوعاتی مانند عشق، رهایی، امید و همدردی با دیگران اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.

پنجره

تو تنها دری هستی،ای همزبان قدیمی
که در زندگی بر رخم باز بوده ست.
تو بودیّ و لبخند مهر تو، گر روشنایی
به رویم نگاهی گشوده ست.

مرا با درخت و پرنده،
نسیم و ستاره،
تو پیوند دادی.
تو شوق رهایی،
به این جانِ افتاده در بند، دادی.
*

تو آ غوشِ همواره بازی
بر این دستِ همواره بسته
تو نیروی پرواز و آواز من، بر فرازی
ز من نا گسسته.
*

تو دروازه ی مهر و ماهی!
تو مانند چشمی،
که دارد به راهی نگاهی
تو همچون دهانی، که گاهی
رساند به من مژده ی دلبخواهی.
*

تو افسانه گو، با دل تنگ من، از جهانی
من از بادهء صبح و شام تو مستم
وگرچند، پیمانه ای کوچک، از آسمانی
*

تو با قلب کوچه،
تو با شهر، مردم،
تو با زندگی همنفس، همنوایی
تو با رنج آن ها
که این سوی درهای بسته،
به سر می برند آشنایی.
*

من اینک، کنار تو، در انتظارم
چراغِ امیدی فرا راه دارم.
گر آن مژده ای همزبان قدیمی
به من در رسانی
به جان تو،
جان می دهم، مژدگانی.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نقش
گوهر بعدی:یک آسمان پرنده
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.