هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ناامیدی و درد عشق سخن میگوید. او احساس میکند که عشقش بیپاسخ مانده و یارش به احساسات او توجهی ندارد. با وجود رنجهای فراوان، هنوز پاداشی برای عشق و محبتش دریافت نکرده است. این شعر پر از غم و اندوه ناشی از عشق یکطرفه است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد. همچنین، درک کامل احساسات بیانشده نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲ - غزل
یقین درم اثر امشو بهایهای مو نیست
که یار مسته و گوشش بگریههای مو نیست
خدا خدا چه ثمر ای موذناکامشو
خدا خدای شمایه خدا خدای مو نیست
نمود خونمه پامال و خونبها مه نداد
زدم چو بر دمنش دست، گفت پای مو نیست
بریز خونمه با دست نازنین خودت
چره که بیتر ازی هیچه خونبهای مو نیست
بهار اگر شو صدبار بمیرم از غم دوست
بجرم عشق و محبت، هنوز جزای مو نیست
که یار مسته و گوشش بگریههای مو نیست
خدا خدا چه ثمر ای موذناکامشو
خدا خدای شمایه خدا خدای مو نیست
نمود خونمه پامال و خونبها مه نداد
زدم چو بر دمنش دست، گفت پای مو نیست
بریز خونمه با دست نازنین خودت
چره که بیتر ازی هیچه خونبهای مو نیست
بهار اگر شو صدبار بمیرم از غم دوست
بجرم عشق و محبت، هنوز جزای مو نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱ - بهشت خدا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳ - غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.