۲۲۸ بار خوانده شده
یقین درم اثر امشو بهایهای مو نیست
که یار مسته و گوشش بگریههای مو نیست
خدا خدا چه ثمر ای موذناکامشو
خدا خدای شمایه خدا خدای مو نیست
نمود خونمه پامال و خونبها مه نداد
زدم چو بر دمنش دست، گفت پای مو نیست
بریز خونمه با دست نازنین خودت
چره که بیتر ازی هیچه خونبهای مو نیست
بهار اگر شو صدبار بمیرم از غم دوست
بجرم عشق و محبت، هنوز جزای مو نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
که یار مسته و گوشش بگریههای مو نیست
خدا خدا چه ثمر ای موذناکامشو
خدا خدای شمایه خدا خدای مو نیست
نمود خونمه پامال و خونبها مه نداد
زدم چو بر دمنش دست، گفت پای مو نیست
بریز خونمه با دست نازنین خودت
چره که بیتر ازی هیچه خونبهای مو نیست
بهار اگر شو صدبار بمیرم از غم دوست
بجرم عشق و محبت، هنوز جزای مو نیست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱ - بهشت خدا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳ - غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.