۲۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳ - غزل

گفتی که ممیر وخته مو لبیکمه گفتم
هی هی بخدا خوب تو گفتی مو شنفتم

ای شیر نر عشق‌، تقلای مو پوچه
ای بوده مقدر که بچنگال توبفتم

تا زور دری تیز بزن بازوی صیاد
مو کِفتَرِ جُون سَختُم و آسُون نَمِیُفتُم

گفتم که بپایت نخلد خار و مو امشو
با جاروی مژگون سر راه تو ره رُفتُم

دیشو بخیال صدف سینهٔ صافت
تا وقت سحر مُروِرِیِ اشک مُسُفتُم

همدوش بهارُم مو که هم‌جفتُمُ هم‌طاق
در بی‌طَقَتی طاقُم و با یاد تو جُفتُم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲ - غزل
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴ - غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.