هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از شب و دیوار ظلمت‌پوش سخن می‌گوید که پیام‌های مرگ را به گوش می‌رساند. او از ترس و سرمای این شب می‌لرزد و احساس فروپاشی می‌کند. در ادامه، توصیفی از شلیک گلوله‌ها و شهاب‌های سرخ و زرد ارائه می‌شود که همراه با ناله‌های درد در کوچه‌های سرد است. شاعر زیر این آوار به دنبال دیدن آسمان، هستی و خدا می‌گردد و در نهایت، با از هوش رفتن، شاهد خاموشی ستاره‌ها در اثر هر گلوله است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین سنگین مانند مرگ، خشونت، و اضطراب است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد. همچنین، استفاده از نمادهای تاریکی و جنگ نیاز به درک عمیق‌تری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

ستاره و ...

تا سحر از پشت دیوار شب،
این دیوار ظلمت‌پوش
دم ‌به دم پیغام سرخ مرگ
می رسد برگوش.

من به خود می پیچم از پژواک این پیغام
من به دل می لرزم از سرمای این سرسام
من فرو می ریزم از هم.

می شکافد قلب شب را نعرة رگبار
می جهد از هر طرف صدها شهاب سرخ، زرد
وز پی آن ناله‌های درد
می پچید میان کوچه‌های سرد

زیر این آوار
تا ببینم آسمان، هستی، خدا
خوابند یا بیدار
چشم می‌دوزم به این دیوار
این دیوار ظلمت‌پوش
وز هجوم درد
می‌روم از هوش

آه! آنجا:
هر گلوله می‌شود روشن
یک ستاره می شود خاموش!
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:با کاروان صبح
گوهر بعدی:یک آسمان پرنده
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.