۲۰۸ بار خوانده شده

مرع سحر (در دستگاه ماهور)

بند اول
مرغ سحر ناله سرکن

داغ مرا تازه‌تر کن
زآه شرربار این قفس را

برشکن و زبر و زبر کن
بلبل پربسته زکنج قفس درآ

نغمهٔ آزادی نوع بشر سرا
وزنفسی عرصه این خاک توده را

پرشرر کن
ظلم ظالم‌، جور صیاد

آشیانم داده بر باد
ای خدا! ای فلک! ای طبیعت!
شام تاریک ما را سحرکن

*‌
نوبهار است‌، گل به بار است
ابر چشمم ژاله‌بار است

این قفس چون دلم ننگ وتار است
شعله فکن درقفس ای آه آتشین

دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب‌عاشق نگه‌، ای‌تازه گل‌! از این
بیشتر کن
مرغ بیدل‌، شرح هجران مختصر مختصر مختصر کن!

بند دوم
عمرحقیقت به سرشد

عهد و وفا بی‌سپر شد
نالهٔ عاشق‌، ناز معشوق

هردو دروغ و بی‌اثر شد
راستی و مهر و محبت فسانه شد

قول و شرافت همگی از میانه شد
از پی دزدی وطن و دین بهانه شد

دیده تر شد
ظلم مالک‌، جور ارباب

زارع از غم گشته بیتاب
ساغر اغنیا پر می ناب
جام ما پر ز خون جگر شد

*
ای دل تنگ ناله سرکن
از قوی دستان حذر کن

از مساوات صرف نظرکن
ساقی گلچهره بده آب آتشین

پردهٔ دلکش بزن ای یار دلنشین
ناله برآر از قفس ای بلبل حزین
کز غم تو، سینهٔ من‌، پر شرر شد
کز غم تو سینهٔ من پرشرر پرشرر پرشرر شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در حجاز (غزل ضربی)
گوهر بعدی:عروس گل (در افشاری و رهاب - هنگام رفع حجاب)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.