هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر غم و اندوه ناشی از تغییر فصل به خزان و ویرانی است. شاعر از از دست دادن زیبایی‌ها، ظلم روزگار و دردهای زندگی سخن می‌گوید و با ناله و فغان، از وضعیت ناگوار خود و جهان شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی مانند غم، ناامیدی و شکایت از وضعیت زندگی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و لحن غمگین، مناسب‌تر برای سنین بالاتر است.

باد خزان (در افشاری)

باد خزان وزان شد
چهرهٔ گل خزان شد
طلایه لشکر خزان از دو طرف عیان شد
چو ابر بهمن ز چشم من چشمهٔ خون روان شد

ناله‌، بس مرغ سحر در غم آشیان زد
آشیان سوخته بین مشعله در جهان زد
عزیز من -‌ مشعله در جهان زد

خدا خدا داد ز دست استاد
که بسته رخ شاهد مه‌لقا را

فغان و فریاد ز جور گردون
که داده فتوای فنای ما را

کشور خراب‌، فغان و زاری
پیچه و نقاب سیاه و تاری

وه چه کنم از غم بیقراری
تا به کی کشیم ذلت و بیماری
بیا مه من رویم از ورطهٔ جانسپاری
قالب: چند بندی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در مرگ پروانه (خواننده)
گوهر بعدی:غزل ضربی (در دستگاه همایون)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.