هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و جدایی می‌نالد و بیان می‌کند که معشوقش از حال او بی‌خبر است. او از ناامیدی و بی‌پناهی در عشق سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که عشق جز رنج و خون جگر چیزی برایش نداشته است. همچنین، او از انتظار و استقامت به عنوان تنها راه‌حل یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج عشق ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

غزل ضربی (در ماهور)

ز من نگارم خبر ندارد
به حال زارم نظر ندارد

خبر ندارم من از دل خود
دل من از من خبر ندارد

کجا رود دل که دلبرش نیست
کجا پرد مرغ که پر ندارد

امان از این عشق فغان از این عشق
که غیر خون جگر ندارد

همه سیاهی همه تباهی
مگر شب ما سحر ندارد

بهار مضطر منال دیگر
که آه و زاری اثر ندارد

جز انتظار و جز استقامت
وطن علاج دگر ندارد

ز هر دو سر، بر سرش بکوبند
کسی که تیغ دو سر ندارد
وزن: مفاعلن فع مفاعلن فع
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:زن با هنر (سه‌گاه‌)
گوهر بعدی:بیات اصفهان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.