هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، احساسات شاعر را نسبت به معشوق و تأثیرات عشق بر روح و روان او بیان می‌کند. شاعر از جمال معشوق، دوری از او، و تأثیرات این عشق بر زندگی خود سخن می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند صبر، رنج، و تسلیم در برابر تقدیر نیز در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۶

چشم او چندان که مست خواب می سازد مرا
تاب آن موی میان بی تاب می سازد مرا

تا شدم محو جمال او، اثر از من نماند
چون کتان آمیزش مهتاب می سازد مرا

تا نگشتم دور ازو، کامل نگشتم، همچو ماه
دوری خورشید عالمتاب می سازد مرا

خوشدلم با آه سرد و گریه های آتشین
بی تکلف این هوا و آب می سازد مرا

سرنمی پیچم چو طفل از گوشمال روزگار
جوهر تیغم که پیچ و تاب می سازد مرا

در گداز گوهر من آتشی در کار نیست
دیدن گل همچو شبنم آب می سازد مرا

گر چه امروز از رعونت سر فرو نارد به من
خاک چون گرد، فلک محراب می سازد مرا

این سبکروحی که من از کنج عزلت دیده ام
دلگران از صحبت احباب می سازد مرا

خاکساران صیقل آیینه یکدیگرند
درد می بیش از شراب ناب می سازد مرا

می گذارم سر به پای خاک، صائب سایه وار
چرخ اگر خورشید عالمتاب می سازد مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.