هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر بزرگ سبک هندی، بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، حالات روحی خود را توصیف می‌کند. او از چشم‌های معشوق، بیابان‌های کوهستانی، غزال‌های وحشی، و دیگر عناصر طبیعت برای بیان احساساتش استفاده می‌کند. شعر همچنین به مفاهیمی مانند مرگ، حیات دوباره، و تحسین زیبایی‌های جهان اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۸

چشم شوخش می برد آرام و تسکین مرا
می دهد سر در بیابان کوه تمکین مرا

گردش چشمی که من دیدم ازان وحشی غزال
در فلاخن می گذارد خواب سنگین مرا

پای گل را می گرفت از اشک خجلت در نگار
باغبان می دید اگر دست نگارین مرا

می شدی زنار خونین جوی شیرش بر کمر
بیستون گر می کشیدی ناز شیرین مرا

بعد مردن نیست حیرت گر ز سر گیرم حیات
گر کنند از خشت خم احباب بالین مرا

گر چه خون را مشک می سازم، سپهر تنگ چشم
خون به منت می دهد آهوی مشکین مرا

کرد تحسین رسایی های فهم خویشتن
آن که تحسین کرد صائب فکر رنگین مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.