هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف زیبایی معشوق و تأثیر آن بر عاشق می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند خط مشکین، غبار خط لب، خورشید تابان، و زلف عنبرافشان برای بیان احساسات خود استفاده کرده است. همچنین، در برخی ابیات به مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند اقبال، روزگار خط، و آب حیوان اشاره شده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشند یا نیاز به توضیح داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۴۰۱

به هم پیچد خط مشکین بساط حسن خوبان را
غبار خط لب بام است این خورشید تابان را

در آن فرصت که نقش خاتم اقبال برگردد
هجوم مور سازد بر سلیمان تنگ میدان را

مکن در مد احسان کوتهی در روزگار خط
که نشتر می کند خشکی رگ ابر بهاران را

غبار خط او گفتم شود خاک مراد من
چه دانستم زمین پنهان کند رخسار جانان را؟

به این دستور اگر دل می رباید آن خط مشکین
به یک دل می کند محتاج، زلف عنبرافشان را

قلم در پنجه یاقوت شد انگشت حیرانی
به دور لعل او تا دید آن خط چو ریحان را

مرا چون روز، روشن بود از جوش خریداران
که خواهد تخته کرد از خط مشکین حسن دکان را

لب جان بخش او را نیست پروا از غبار خط
که ظلمت نیل چشم زخم باشد آب حیوان را

دل و دینی به کس نگذاشت زنار سر زلفش
مگر خط بر سر رحم آورد آن نامسلمان را

ز طوق قمریان چون دود از روزن هوا گیرد
اگر سرو گلستان بیند آن سرو خرامان را

مگر دارد هوای سیر باغ آن شاخ گل صائب؟
که گل چون غنچه سازد بهر رفتن جمع دامان را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.