هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، امید، و فلسفه‌ی زندگی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند زلف پریشان، میخانه، شهیدان، بهار، بلبلان، و چرخ تن برای بیان احساسات عمیق خود استفاده کرده است. در نهایت، شعر به امید و توکل به خداوند ختم می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر به بلوغ فکری نیاز دارند.

غزل شمارهٔ ۴۰۴

مکن کوتاه در ایام خط زلف پریشان را
که باشد ناگزیر از مد بسم الله دیوان را

ز آزار دل سرگشتگان بگذر که این خجلت
ز میدان سر به پیش افکنده بیرون برد چوگان را

می روشن گهر میخانه را تاریک نگذارد
چراغ از خون گرم خود بود خاک شهیدان را

بهار حسن خوبان آب و رنگ از عشق می گیرد
که دارد تازه شور بلبلان زخم گلستان را

اگر دیوانه من آستین از چشم بردارد
کند فواره خون گردباد این بیابان را

طراوت برد از سیمای گردون سینه گرمم
سفال تشنه من ساخت دود تلخ، ریحان را

به زخم چرخ تن در ده که جز امید همواری
نباشد مرهم دیگر، درشتی های سوهان را

منال از تلخکامی، رو به درگاه کسی آور
که رزق مور می سازد شکرخند سلیمان را

در آن فرصت که در دیوانگی ثابت قدم بودم
ز لنگر کشتیم بی بال و پر می کرد طوفان را

معطر شد در و دیوار از افکار من صائب
اگر چه در صفاهان نیست بو، سیب صفاهان را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.