هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و غنایی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر زیبا و نمادین مانند سرو، گل، بلبل، و جام می، به توصیف حالات مستی و عشق می‌پردازد. شاعر با اشاره به عناصر طبیعت و مفاهیم عرفانی مانند میخانه، ساقی، و زهد، حالتی از وجد و شور عاشقانه را به تصویر می‌کشد. در نهایت، شعر با اشاره به حب الوطن و بازگشت از غربت به وطن، به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و غنایی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با نمادهای ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند می و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۴۰۸

ز سرو و گل چمن مینا و جام آورد مستان را
ز بلبل مطرب رنگین کلام آورد مستان را

مکرر بود وضع روز وشب، آن ساقی جان ها
ز زلف و عارض خود صبح و شام آورد مستان را

کمندی از خط بغداد سامان داد جام می
به سیر روضه دارالسلام آورد مستان را

که می گنجد دگر در جامه کز گلزار بیرنگی
نسیم صبحدم چندین پیام آورد مستان را

بنه بر طاق نسیان زهد را چون شیشه خالی
درین موسم که سنگ از لاله جام آورد مستان را

مشو غمگین در میخانه را گر محتسب گل زد
که جوش گل شراب لعل فام آورد مستان را

به هشیاران فشان این دانه تسبیح را زاهد
که ابر از رشته باران به دام آورد مستان را

کمند جذبه حب الوطن از وادی غربت
به دریا همچو سیل خوشخرام آورد مستان را

به قول عارف رومی سخن را ختم کن صائب
که ساقی هر چه درباید، تمام آورد مستان را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.