هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق الهی و رهایی از قید و بندهای مادی سخن می‌گوید. او از دردهای روحی و معنوی خود می‌گوید و راه حل آن را در عشق و توکل به خدا می‌داند. همچنین، شاعر به تأثیرات عمیق عشق و جنون عاشقانه اشاره می‌کند که می‌تواند حتی نظام‌های فکری و مذهبی را تحت تأثیر قرار دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به جنون و رهایی از قید مذهب ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶۱

مدار از دامن شب دست وقت عرض مطلب ها
که باشد بادبان کشتی دل دامن شب ها

چه محو ناخدا گردیده ای، ای از خدا غافل؟
ندارد این سفر باد مرادی غیر یاربها

ز بی دردان علاج درد خود جستن به آن ماند
که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقرب ها

مرا از قید مذهبها برون آورد عشق او
که چون خورشید طالع شد نهان گردند، کوکبها

نمی دانم چه در سر دارد آن معشوق بی پروا
که مذهبها گرفت از شوخی او، رنگ مشرب ها

چنین گر رهزن اطفال خواهد شد جنون من
به اندک فرصتی دربسته خواهد ماند مکتب ها

حجاب عشق اگر مانع نگردد می توان دیدن
خط نارسته را چون رشته گوهر ازان لبها

ز شوق گوشه چشم تو ای جان جهان، تا کی
درین صحرای وحشت توتیا گردند قالبها؟

کسی کز مطلب خود بگذرد حاجت روا گردد
ازان صائب ز خاک اهل حق یابند مطلب ها
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.