هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، رنج، تنهایی و مبارزه با دشواری‌های زندگی می‌پردازد. شاعر از احساسات عمیق خود سخن می‌گوید، از عشقی آتشین که مانند آفتاب می‌سوزاند، از رنج‌هایی که مانند خار به چشم می‌نشینند و از تنهایی که گریبان‌گیر اوست. همچنین، اشاره‌ای به نابرابری‌های اجتماعی و ظلم دارد، مانند مقایسه‌ی چراغ تنگدستان با ثروتمندان. در نهایت، شاعر از اشک و آه به عنوان پناهگاه در برابر دشمنان یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج، ظلم و تنهایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶۷

اگر مردی مرو در پرده ناموس چون زنها
که دود عود از خامی گریزد زیر دامن ها

ز اقبال جنون آورده ام بیرون ز صحرایی
سر خاری که خون آرد برون از چشم سوزن ها

تو با این روی آتشناک، مپسند آفتاب من
که ماند در سیاهی تا قیامت داغ روزن ها

دماغی چون چراغ تنگدستان می برم بیرون
ازان وادی که از ریگ روان گیرند روغن ها

به تیغ کهکشان دارد فلک نازش، نمی داند
که می باشد سلاح پردلان در دست دشمن ها

سحاب آبستن بحرست و بحر بستن گوهر
چه آب رو طمع داری ازین آلوده دامن ها؟

چرا از من دلی گردد غبار آلود ای همدم؟
مدار آیینه پیش لب مرا هنگام رفتن ها

به اشک و آه می گیرم پناه از دشمنان صائب
چسان تنها برون آید کسی از عهده تنها؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.