۳۲۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۷۶

سَبُک بِنْواز ای مُطرب رَبایی
بِگَردان زوتَر ای ساقی شرابی

که آوَرْد آن پَری رو رَنگِ دیگر
زِ چَشمه‌یْ زندگی جوشید آبی

چه آتش زد نَهانْ دِلْبَر به دل‌ها؟
که مَجْلِس پُر شُد از بویِ کَبابی

چرا ای پیرِ مَجْلِس چَنگِ پُرفَن
نگویی نالهٔ نِی را جوابی؟

نِی نُه چَشم، زان چَشمان چه گوید؟
چُنین بیدار باشد مَستِ خوابی

دلِ سنگین چو یابد تابِ آن چَشم
شود در حالْ او دُرِّ خوشابی

گُدازد هر دو عالَم بَحْر گیرد
چون آن مَهْ رو بَراندازد نِقابی

ایا ساقی به اَصحابِ سَعادت
بِدِه حالی تو باری خَمْرِ نابی

قَدَم تا فَرق پُر دارید ازین میْ
که بوی شَمسِ تبریزی بیابی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.