هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیبایی به توصیف حالات روحی و عاطفی شاعر در رویا و بیداری می‌پردازد. شاعر از عشق و جدایی، خواب و بیداری، و حالات روحی خود سخن می‌گوید. او از رویاها و خیال‌هایش می‌گوید که چگونه در خواب به معشوق نزدیک می‌شود، اما در بیداری این ارتباط را از دست می‌دهد. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند عشق الهی، حیرت، و جستجوی معنا در زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۸۹۴

تو که بی پرده رخ خود ننمایی در خواب
چه خیال است به آغوش من آیی در خواب؟

شمع بالین خود از دیده بیدار کنی
گر بدانی چه قدرها به صفایی در خواب

تا به بیداری و مخموری و مستی چه کنی
تو که چون چشم، دل از خلق ربایی در خواب

عالم از بی خبران، دیده خواب آلودی است
به امیدی که رخ خود بنمایی در خواب

چون تواند کسی از یاد تو غافل گردید
که ز بی تابی دل، قبله نمایی در خواب

تن خاکی هدف ناوک دلدوز قضاست
خبر از خویش نداری که کجایی در خواب

از خیال سفر هند، سیاه است دلت
گر چه در پرده شبها چو حنایی در خواب

با تو یک صبح قیامت چه تواند کردن؟
که ز هر مو، سر مژگان جدایی در خواب

سایه کوه در اینجا به جناح سفرست
تو چه در ظل سبکسیر همایی در خواب؟

پرده خواب بود عینک بیداردلان
تو چنین با نظرباز، چرایی در خواب؟

راه خوابیده ز فریاد جرس شد بیدار
تو چو افسانه به آواز درایی در خواب

این میانی که به قصد تو فلک ها بسته است
جای دارد که میان را نگشایی در خواب

رفت از دست حواس و تو همان پا بر جای
همرهان تو کجا و تو کجایی در خواب!

این تعلق که ترا هست به آب و گل جسم
باورم نیست که از خویش برآیی در خواب

ذره پیوست به خورشید و تو از همت پست
در ته دامن افلاک، چو پایی در خواب

فلک از ثابت و سیار ترا می پاید
چون به صد دشمن بیدار برآیی در خواب؟

نیست ممکن، نشود خون تو صائب پامال
که ته پای حوادث چو حنایی در خواب
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.